ای ساربان
آهسته ران آرام جان گم کرده ام
آخر شده
ماه حسین من میزبان گم کرده ام
در میکده
بودم ولی بیرون شدم چون غافلین
ای وای ازین
بی حاصلی عمر جوان گم کرده ام
پایان رسد
شام سیه آید حبیب من ز ره
اما خدا
حالم ببین من مهربان گم کرده ام
ای وای ازین
غوغای دل از دلبرم هستم خجل
وقت سفر
ماندم به گل من کاروان گم کرده ام
نعمت
فراوان دادی ام منت به سر بنهادی ام
اما ببین
نامردی ام صاحب زمان گم کرده ام
من عبد کوی
عشقم و من شاه را گم کرده ام
آقا تو را
گم کرده ام مولا تو را گم کرده ام
بنوشتم این
نامه چنین با خون دل ای مه جبین
اما ببین
بخت مرا نامه رسان گم کرده ام
:: برچسبها:
مجموعه اشعار مهدوی ,
شعر برای امام زمان ,
شعر در وصف امام زمان ,
شعر درباره امام زمان ,
اشعار مهدوی ,
شعر در وصف صاحب الزمان ,
شعر عاشقان مهدی ,
شعر برای حضرت مهدی ,
شعر درباره حضرت مهدی ,
شعر مهدوی ,
شعر امام زمان ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 12
|
مجموع امتياز : 393