ماه غم است
و می کشی از سينه آه را
خم کرده
است آه غمت قد ماه را
صاحب
عزاترين عزادارها بيا
تا بر دلم
نگاه کنی اين دو ماه را
سد گناه
بسته به من راه اشک را
ضامن شو و
بگو که نبندند راه را
تا اندکی
شبيه تو باشيم اين دو ماه
بر تن
نموده ايم لباس سياه را
عمريست دست
چادر زهراست بر سرم
از من مگير
سايه اين سرپناه را
گفتم حسين
و اشک روی گونه ام چکيد
ديدم که
پاک کرده ای از دل گناه را
آه از دل
تو آه ز چشمان عمه ات
چشمی که
ديده واقعه قتلگاه را
محمد
بيابانی